دلنوشته های یک پزشک
شرحی بر خاطرات گذشته
یک شنبه 27 آذر 1390برچسب:, :: 1:46 :: نويسنده : دکتر محسن امیرآبادی
در فلق بود كه پرسيد سوار
آسمان مكثي كرد
رهگذر شاخه نوري كه به لب داشت به تاريكي شنها بخشيد
و به انگشت نشان دارد سپيداري و گفت
نرسيده به درخت
كوچه باغي است كه از خواب خدا سبزتراست!!
و در آن عشق به اندازه پرهاي صداقت آبي است!!
ميروي تا ته آن كوچه كه از پشت بلوغ سر بدر ميآرد
پس به سمت گل تنهايي ميپيچي
دو قدم مانده به گل
پاي فواره جاويد اساطير زمين ميماني
و تو را ترسي شفاف فرا ميگيرد
در جمعيت سيال فضا،خش خشي ميشنوي
كودكي ميبيني
رفته از كاج بلندي بالا، جوجه بردارد از لانه نور
و از او ميپرسي
نظرات شما عزیزان:
|
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |